[اسم]

lemonade

/ˌlem.əˈneɪd/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 (شربت) لیموناد

معادل ها در دیکشنری فارسی: لیموناد
  • 1.There are both lemonade and iced tea in the fridge.
    1. در یخچال هم لیموناد هست و هم چای سرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان