[جمله]

let the cat out of the bag

/lɛt ðə kæt aʊt ʌv ðə bæg/
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 دهن لقی کردن بند را به آب دادن، پته كسی را روی آب انداختن

  • 1.Don’t tell Ted about the surprise party. I’m sure he can’t keep it as a secret. He’ll let the cat out of the bag and Maya will know about the surprise party before.
    1. درباره مهمانی غافلگیری چیزی به "تد" نگو. مطمئنم نمی تواند این راز را پنهان کند. دهان لقی می کند و "مایا" از جشن غافلگیری مطلع می شود.
توضیح درباره اصطلاح let the cat out of the bag
در قدیم وقتی مردم می رفتند که خوک بخرند، مغازه دار کلک می زد و گربه به جای خوک در کیسه قرار می داد. وقتی مردم می رفتند و کیسه را باز می کردند راز برملا می شد و می فهمیدند که حقیقت چیست.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان