Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . استراحت کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to lie around
/laɪ əˈraʊnd/
فعل ناگذر
[گذشته: lay around]
[گذشته: lay around]
[گذشته کامل: lain around]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
استراحت کردن
کار خاصی نکردن، آرامیدن
informal
مترادف و متضاد
lie about
1.I spent a week in Spain, lying around on the beach.
1. من یک هفته در اسپانیا بودم و در ساحل استراحت میکردم.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
lie-in
lie
lid
licorice
lick
lie down
lie in
lie in wait
lien
lietuva
کلمات نزدیک
lie ahead
lie
lido
lidded
lid
lie detector
lie down
lie face down in the water.
lie face up in the water.
lie in
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان