Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . پخش زنده (تلویزیون، رادیو و ...)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
live broadcast
/lˈaɪv bɹˈɔːdkæst/
قابل شمارش
1
پخش زنده (تلویزیون، رادیو و ...)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پخش زنده
تصاویر
کلمات نزدیک
live blog
live beyond one's means
live below the poverty line
live and let live
live
live down
live for
live hand to mouth
live high off on the hog
live in
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان