Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . گردش کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to look round
/lʊk raʊnd/
فعل ناگذر
[گذشته: looked round]
[گذشته: looked round]
[گذشته کامل: looked round]
صرف فعل
1
گردش کردن
به اطراف نگاه کردن، چرخ زدن
1.I want to look round the town.
1. می خواهم در شهر جستجو [گردش] کنم [می خواهم از شهر دیدن کنم].
تصاویر
کلمات نزدیک
look over
look out for
look out
look on the bright side
look on
look the picture of health
look through
look up
look up to
look what the cat dragged in!
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان