[اسم]

magician

/məˈʤɪʃən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 شعبده‌باز

معادل ها در دیکشنری فارسی: شعبده‌باز
مترادف و متضاد conjuror
  • 1.He is a magician.
    1. او یک شعبده‌باز است.

2 جادوگر ساحر

معادل ها در دیکشنری فارسی: جادوگر
مترادف و متضاد sorcerer sorceress wizard
an old magician
یک جادوگر پیر
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان