Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . نامه
2 . پست کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
mail
/meɪl/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نامه
پست، بسته پستی، ایمیل
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پستی
مرسولات
مترادف و متضاد
electronic mail
email
letters
post
1.A package for you came in the mail today.
1. یک بسته امروز از طریق پست رسید.
2.Did the mail come yet?
2. آیا نامه رسید [هنوز اون نامه نرسیده]؟
3.I just want to check my mail before I turn off the computer.
3. من فقط میخواهم قبل از خاموش کردن کامپیوتر، ایمیلهایم را چک کنم.
4.She spent the morning reading and answering her mail.
4. او صبحها را به مطالعه و پاسخ دادن به نامهها میگذراند.
5.You will be sent your test results by mail.
5. نتایج آزمون توسط نامه به شما ارسال خواهد شد.
[فعل]
to mail
/meɪl/
فعل گذرا
[گذشته: mailed]
[گذشته: mailed]
[گذشته کامل: mailed]
صرف فعل
2
پست کردن
ایمیل کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پست کردن
مترادف و متضاد
post
send
1.Please sign the form and mail it to the address below.
1. لطفا فرم را امضا کن و آن را به آدرس زیر پست کن.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
maidservant
maidhood
maidenhood
maiden
maid of honor
mail carrier
mail slot
mailbox
mailing-card
mailman
کلمات نزدیک
maidenhood
maiden voyage
maiden speech
maiden name
maiden flight
mail carrier
mail order
mail shot
mail slot
mailbag
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان