Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . در این اثنا
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[قید]
meanwhile
/ˈmiːn.wɑɪl/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
در این اثنا
در این زمان، در این حال
معادل ها در دیکشنری فارسی:
در این اثنا
هیر و ویر
در این گیر و دار
مترادف و متضاد
for now
for the moment
meantime
1.The doctor will see you again next week. Meanwhile, you must rest as much as possible.
1. دکتر دوباره هفته آینده شما را میبیند. در این زمان باید تا جای ممکن استراحت کنید.
2.The mother is ill. The child, meanwhile, is living with his grandparents.
2. مادر مریض است. کودک در این زمان با پدربزرگ و مادربزرگش زندگی میکند.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
meantime
meanspirited
mean value
mean solar day
mean
measles
measure
measurement
measuring cup
meat
کلمات نزدیک
meantime
meant for
meant
means to an end
means test
measles
measly
measurable
measure
measured
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان