Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . بایستن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
meant
/ment/
فعل وجهی
فعل گذرا
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
بایستن
1.You're meant to pay before you go in.
1. باید قبل از رفتن پول پرداخت کنید.
تصاویر
کلمات نزدیک
means to an end
means test
means
meanness
meaningless
meant for
meantime
meanwhile
measles
measly
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان