Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . دخالت کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to meddle
فعل گذرا و ناگذر
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
دخالت کردن
مداخله کردن، فضولی کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دخالت کردن
فضولی کردن
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
medan
medallion
medalist
medal winner
medal play
meddler
meddlesome
meddlesomeness
meddling
medea
کلمات نزدیک
medallion
medalist
medal
mechanized
mechanize
meddler
meddlesome
meddling
medes
media
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان