[اسم]

merchant

/ˈmɜrʧənt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تاجر بازرگان

معادل ها در دیکشنری فارسی: بازرگان تاجر
مترادف و متضاد trader
  • 1.She’s a rice merchant.
    1. او تاجر برنج است.

2 مغازه‌دار کاسب

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان