[فعل]

to misread

/mɪsˈrid/
فعل گذرا
[گذشته: misread] [گذشته: misread] [گذشته کامل: misread]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 اشتباه خواندن

  • 1.Perhaps she'd misread the note.
    1. شاید آن یادداشت را اشتباه خوانده بود.

2 بد تعبیر کردن

  • 1.Had she been completely misreading his intentions?
    1. آیا او کاملاً مقاصد او را بد تعبیر کرده بود؟
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان