3.
You'll fall behind in your studies if you keep missing school.
3.
اگر به نرفتن به مدرسه ادامه دهی، از درسهایت عقب میافتی.
کاربرد فعل miss به معنای نرفتن
فعل miss در مفهوم "نرفتن" اشاره دارد به عدم شرکت در یک مراسم، مدرسه و جشن و ... . مثال:
".He missed the office party" (او به مهمانی شرکت نرفت.)
*در این مثال منظور این است که او در مهمانی شرکت نکرد یا او مهمانی را از دست داد.
".I missed my class this morning" (من امروز صبح به کلاس نرفتم.)
3.
دل همه کسانی که او را میشناختند، خیلی برای او تنگ خواهد شد.
to miss (somebody/something) doing something
برای انجام کاری (توسط کسی/چیزی) دلتنگ شدن
I don't miss getting up at six every morning!
من دلم برای هر صبح ساعت شش بیدار شدن تنگ نمیشود!
کاربرد فعل miss به معنای دل تنگ شدن
فعل miss در مفهوم "دل تنگ شدن" اشاره دارد به غمگین و اندوهگین بودن که حاصل از ندیدن یک فرد و یا عدم انجام کاری مورد علاقه است. مثال:
".I still miss my old car" (من هنوز دلم برای ماشین قدیمیام تنگ میشود.)
مترادف و متضاد
be too late for
fail to catch
catch
to miss a plane/taxi/train ...
از هواپیما/تاکسی/قطار و ... جا ماندن
1.
If I don't leave now I'll miss my plane.
1.
اگر الان نروم، از پروازم جا خواهم ماند.
2.
You'll miss your train if you don't hurry up.
2.
اگر عجله نکنی، از قطار جا میمانی.
کاربرد فعل miss به معنای جا ماندن (از)
فعل miss در این مفهوم اشاره دارد به دیر رسیدن به جایی و در نهایت از دست دادن چیزی. مثال:
".You'll miss your train if you don't hurry up" (اگر عجله نکنی از قطار جا میمانی.)
4
دوری کردن
در امان ماندن
مترادف و متضاد
avoid
dodge
escape
get caught up in
to miss something
از چیزی دوری کردن
1.
If you go now you should miss the crowds.
1.
اگر الان بروی احتمالاً از شلوغی در امان میمانی.
2.
You should go early if you want to miss the rush hour.
2.
اگر میخواهید از ساعت شلوغی دوری کنید [به ساعت شلوغی نخورید]، باید زود بروید.
کاربرد فعل miss به معنای دوری کردن
فعل miss در این مفهوم اشاره دارد به دوری از چیزی که معمولا ناخوشایند است، چیزی که موجب ناراحتی و دردسر میشود. مثال:
".You should go early if you want to miss the rush hour" (اگر میخواهید از ساعت شلوغی دوری کنید [به ساعت شلوغی نخورید]، باید زود بروید.)
5
از دست دادن
to miss something
چیزی را از دست دادن
I'm not going to miss this opportunity.
من این فرصت را از دست نخواهم داد.
to miss (doing) something
فرصت انجام کاری/چیزی را از دست دادن
1.
It was an opportunity not to be missed.
1.
آن فرصتی بود که نمیشد از دست داد.
2.
The sale prices were too good to miss.
2.
قیمتهای حراجی بهتر از آن بود که بشود از دست داد.
توضیح درباره فعل miss به معنای از دست دادن
فعل miss در مفهوم "از دست دادن" به موقعیتی اشاره میکند که فرصت انجام کاری محقق نشده باشد یا فرد در انجام کاری موفق عمل نکرده باشد.
6
به هدف نزدن
برخورد نکردن، خطا رفتن
مترادف و متضاد
hit
miss (somebody/something)
به کسی/چیزی نزدن
1.
He threw a book at me, but it missed.
1.
او کتابی به سمت من پرتاب کرد، اما به هدف [به من] نخورد [او کتابی به سمت من پرتاب کرد، اما به خطا رفت].
2.
The bullet missed his heart by a couple of centimeters.
2.
گلوله با اختلاف چند سانتیمتر با قلبش برخورد نکرد.
توضیح درباره فعل miss به معنای به هدف نزدن
فعل miss در مفهوم "به هدف نزدن/نخوردن" به موقعیتی اشاره میکند که فرد نتواند به چیزی برسد، ضربه بزند، بگیرد و ... این فعل اغلب با ساختار گذرا بهکار میرود اما گاهی در جملات ناگذر نیز میآید، مثلا:
".She threw a plate at him and only narrowly missed"
(او بشقابی به سمتش پرت کرد و با فاصله کمی به هدف نخورد [نزدیک بود به هدف بخورد].)
[اسم]
miss
/mɪs/
قابل شمارش
7
خطا (ورزش)
ناکامی (در ضربه زدن و ...)
1.After several misses, he finally managed to hit the target.
1.
پس از چندین خطا [ناکامی]، بالاخره توانست به هدف بزند.
1.
دکتر "وایت" حالا شما را میبینند، خانم "کارتر".
2.I'm honored to see you, Miss Helena Lewis.
2.
دیدن شما باعث افتخار است، خانم "هلنا لوئیس".
توضیحاتی در رابطه با Miss
از اسم Miss برای خطاب مودبانه به یک زن یا دختری که ازدواج نکرده است، استفاده میشود. این لقب، قبل از نام خانوادگی میآید و قبل از نام کوچک به کار نمیرود، مگر آنکه هر دو اسم (نام خانوادگی و نام کوچک) با هم بهکار رفته باشند. مثال:
"Miss Helena Lewis" (خانم "هلنا لوئیس")