[فعل]

to misrepresent

/ˌmɪsˌreprɪˈzent/
فعل گذرا
[گذشته: misrepresented] [گذشته: misrepresented] [گذشته کامل: misrepresented]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 اشتباه بیان کردن بد جلوه دادن

formal
  • 1.He felt that the book misrepresented his opinions.
    1. او احساس کرد که آن کتاب، نظرات او را اشتباه بیان کرده است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان