Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . موش کور
2 . خال
3 . نفوذی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
mole
/moʊl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
موش کور
معادل ها در دیکشنری فارسی:
حفار
موش کور
1.A mole is almost blind and digs tunnels under the ground to live in.
1. یک موش کور تقریبا کور است و در زیر زمین تونلهایی میکند و در آن زندگی میکند.
2
خال
معادل ها در دیکشنری فارسی:
خال
a cancerous mole
یک خال سرطانی
3
نفوذی
جاسوس
معادل ها در دیکشنری فارسی:
نفوذی
تصاویر
کلمات نزدیک
moldy
molding
molded
mold
molasses
molecular
molecule
molehill
molest
molester
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان