[اسم]

monarchy

/ˈmɑnɑrki/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 پادشاهی سلطنت، کشور پادشاهی

معادل ها در دیکشنری فارسی: سلطنت
  • 1.The country is a constitutional monarchy.
    1. آن کشور یک پادشاهی مشروطه [مطابق قانون اساسی] است.
to abolish the monarchy
برانداختن (رژیم) پادشاهی
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان