[اسم]

mushroom

/ˈmʌʃ.ruːm/
قابل شمارش

1 قارچ

معادل ها در دیکشنری فارسی: قارچ
  • 1.pasta with wild mushrooms
    1. پاستا به همراه قارچ های وحشی
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان