Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . ناخوشایند
2 . بدجنس
3 . افتضاح
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
nasty
/ˈnæs.ti/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: nastier]
[حالت عالی: nastiest]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ناخوشایند
تهوعآور، تنفرآمیز، منزجرکننده
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بد
لچر
مترادف و متضاد
disgusting
noxious
obnoxious
unpleasant
delightful
lovely
nice
pleasant
1.There's a nasty smell in here.
1. بوی تهوعآوری اینجا هست.
2
بدجنس
خبیث، نامهربان، کجخلق
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بدجنس
پست
پستفطرت
سلیطه
1.Don't be so nasty to your brother.
1. آنقدر با برادرت بدجنس نباش.
3
افتضاح
بسیار بد
1.He had a nasty cut above the eye.
1. او زخم بسیار بدی بالای چشمش داشت.
2.We can't go out in this nasty weather.
2. نمیتوانیم در این هوای افتضاح بیرون برویم.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
nasalis larvatus
nasal septum
nasal concha
nasal cavity
nasal
natal day
natatorium
nates
national
national flag
کلمات نزدیک
nasturtium
nastiness
nastily
nasdaq
nascent
natal
natalie
natasha
nathan
nathaniel
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان