Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . نامزدی (در انتخابات و برای دریافت جایزه)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
nomination
/ˌnɑːmɪˈneɪʃn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نامزدی (در انتخابات و برای دریافت جایزه)
کاندیدا شدن (در انتخابات)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
نامزدی
1.He has had nine Oscar nominations.
1. او نه نامزدی (جایزه) اسکار دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
nominate for an award
nominate
nominally
nominal value
nominal capital
nominative
nominee
non compos mentis
non sequitur
non-aggression
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان