[فعل]

to note down

/noʊt daʊn/
فعل گذرا
[گذشته: noted down] [گذشته: noted down] [گذشته کامل: noted down]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 یادداشت کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: یادداشت کردن
مترادف و متضاد jot write down
to note something down
چیزی را یادداشت کردن
  • 1. I noted down their web address.
    1. نشانی وب‌سایت آنها را یادداشت کردم.
  • 2. The police officer noted down details of the burglary.
    2. پلیس جزئیات دزدی را یادداشت کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان