Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . دفتر
2 . نوتبوک (نوعی لپتاپ کوچک)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
notebook
/ˈnoʊtbʊk/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
دفتر
دفترچه یادداشت
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دفترچه
دفتر
دفتر یادداشت
کتابچه
مترادف و متضاد
exercise book
notepad
1.She was writing things down in a little notebook.
1. او داشت در یک دفتر کوچک چیزهایی مینوشت.
2
نوتبوک (نوعی لپتاپ کوچک)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کامپیوتر کیفی
1.I've lost my notebook.
1. نوتبوکم را گم کردهام.
تصاویر
کلمات نزدیک
note-taking
note down
note
notch
notation
noted
notepad
notepaper
noteworthy
nothing
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان