[اسم]

notebook

/ˈnoʊtbʊk/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 دفتر دفترچه یادداشت

معادل ها در دیکشنری فارسی: دفترچه دفتر دفتر یادداشت کتابچه
مترادف و متضاد exercise book notepad
  • 1.She was writing things down in a little notebook.
    1. او داشت در یک دفتر کوچک چیزهایی می‌نوشت.

2 نوت‌بوک (نوعی لپ‌تاپ کوچک)

معادل ها در دیکشنری فارسی: کامپیوتر کیفی
  • 1.I've lost my notebook.
    1. نوت‌بوکم را گم کرده‌ام.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان