[صفت]

objective

/əbˈdʒek.tɪv/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more objective] [حالت عالی: most objective]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بی‌طرفانه بی‌غرض

مترادف و متضاد unbiased subjective
an objective analysis/assessment/report/review ...
یک تحلیل/ارزیابی/گزارش/بررسی بی‌طرفانه

2 عینی ملموس

معادل ها در دیکشنری فارسی: عینی ابژکتیو
formal specialized
objective reality
واقعیت عینی
[اسم]

objective

/əbˈdʒek.tɪv/
قابل شمارش

3 هدف مقصود

معادل ها در دیکشنری فارسی: هدف
مترادف و متضاد goal
the main/primary/principal objective
هدف اصلی/اولیه/اساسی
to meet/achieve ones objectives
به اهداف خود رسیدن
  • How can I achieve my objectives?
    چطور می‌توانم به اهدافم [هدف‌هایم] برسم؟
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان