Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . مبهم ساختن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to obfuscate
/ˈɑbfəˌskeɪt/
فعل گذرا
[گذشته: obfuscated]
[گذشته: obfuscated]
[گذشته کامل: obfuscated]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
مبهم ساختن
تیره و تار کردن، گیج کردن
مترادف و متضاد
bewilder
complicate
confuse
obscure
clarify
1.the new rule is likely to obfuscate people.
1. قانون جدید احتمالا مردم را گیج کند.
2.to obfuscate the truth
2. مبهم ساختن حقیقت
تصاویر
کلمات نزدیک
obey
obesity
obese
obelisk
obeisance
obituary
object
objection
objectionable
objective
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان