[اسم]

occupancy

/ˈɑːkjəpənsi/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 اقامت سکونت

معادل ها در دیکشنری فارسی: اسکان اقامت سکونت اشغال
  • 1.Hotel occupancy rates dropped dramatically when war threatened.
    1. نرخ اقامت در هتل، وقتی تهدید به جنگ شد به شدت سقوط کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان