Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . مسدود کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to occlude
/əˈkluːd/
فعل گذرا
[گذشته: occluded]
[گذشته: occluded]
[گذشته کامل: occluded]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
مسدود کردن
بند آوردن
مترادف و متضاد
block
obstruct
shut
1.a tree trunk occluded their path.
1. تنه درختی، مسیر آنها را مسدود کرده بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
occitan
occidental
occident
occasionally
occasional
occlusion
occult
occupancy
occupant
occupation
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان