Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . پیش رو
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
oncoming
/ˈɔnˌkʌmɪŋ/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پیش رو
آتی، نزدیکشونده
1.an oncoming car
1. اتومبیل پیش رو
2.the oncoming winter
2. زمستان آتی
تصاویر
کلمات نزدیک
oncology
once upon a time
once or twice
once more
once in a while
one
one another
one by one
one day
one foot in the grave
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان