Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . تمام و کمال
2 . مستقیماً
3 . فوراً
4 . کاملاً
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
outright
/ˈaʊtraɪt/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تمام و کمال
مطلق، تمامعیار، محض
1.Everyone knew that the boy’s story was an outright lie.
1. همه میدانستند که داستان پسر یک دروغ محض است.
an outright ban/rejection/victory
تحریم/عدم پذیرش/پیروزی مطلق [محض]
[قید]
outright
/ˈaʊtraɪt/
غیرقابل مقایسه
2
مستقیماً
رک و راست، بیپرده، صریحاً
1.If she asked me outright, I’d tell her.
1. اگر مستقیماً از خودم میپرسید، به او میگفتم.
2.Why don't you ask him outright if it's true?
2. چرا رک و راست از او نمیپرسی که آیا (آن موضوع) حقیقت دارد یا نه؟
3
فوراً
سریعاً، درجا
1.Most of the crash victims were killed outright.
1. اکثر قربانیان تصادف درجا کشته شدند.
2.We had saved enough money to buy the house outright.
2. ما آنقدر پول جمع کرده بودیم که خانه را فوراً بخریم.
4
کاملاً
تماماً
1.The group rejects outright any negotiations with the government.
1. این گروه هر گونه مذاکراتی با دولت را تماماً رد میکند.
2.They rejected the deal outright.
2. آنها کاملاً قرارداد را رد کردند.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
outre
outrageously
outrageous
outraged
outrage
outrun
outset
outside
outskirts
outspoken
کلمات نزدیک
outrigger
outrider
outreach
outrageously
outrageous
outrun
outset
outside
outside broadcast
outside chance
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان