[صفت]

outright

/ˈaʊtraɪt/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تمام و کمال مطلق، تمام‌عیار، محض

  • 1.Everyone knew that the boy’s story was an outright lie.
    1. همه می‌دانستند که داستان پسر یک دروغ محض است.
an outright ban/rejection/victory
تحریم/عدم پذیرش/پیروزی مطلق [محض]
[قید]

outright

/ˈaʊtraɪt/
غیرقابل مقایسه

2 مستقیماً رک و راست، بی‌پرده، صریحاً

  • 1.If she asked me outright, I’d tell her.
    1. اگر مستقیماً از خودم می‌پرسید، به او می‌گفتم.
  • 2.Why don't you ask him outright if it's true?
    2. چرا رک و راست از او نمی‌پرسی که آیا (آن موضوع) حقیقت دارد یا نه؟

3 فوراً سریعاً، درجا

  • 1.Most of the crash victims were killed outright.
    1. اکثر قربانیان تصادف درجا کشته شدند.
  • 2.We had saved enough money to buy the house outright.
    2. ما آنقدر پول جمع کرده بودیم که خانه را فوراً بخریم.

4 کاملاً تماماً

  • 1.The group rejects outright any negotiations with the government.
    1. این گروه هر گونه مذاکراتی با دولت را تماماً رد می‌کند.
  • 2.They rejected the deal outright.
    2. آنها کاملاً قرارداد را رد کردند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان