Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . تندتر رفتن
2 . جلو زدن (از رقیب و...)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to outstrip
/aʊtˈstrɪp/
فعل گذرا
[گذشته: outstripped]
[گذشته: outstripped]
[گذشته کامل: outstripped]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
تندتر رفتن
سبقت گرفتن
1.Demand is outstripping supply.
1. تقاضا دارد از عرضه سبقت میگیرد [تقاضا بیشتر از عرضه است].
2
جلو زدن (از رقیب و...)
پیشی گرفتن
مترادف و متضاد
surpass
1.She soon outstripped the slower runners.
1. او زود از دونده کند جلو زد.
2.Their latest computer has outstripped all its rivals.
2. جدیدترین کامپیوتر آنها از تمام رقبایش پیشی گرفتهاست.
تصاویر
کلمات نزدیک
outstretched
outstay
outstanding performance
outstanding
outspoken
outvote
outward
outward bound
outwardly
outwards
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان