[فعل]

to outstrip

/aʊtˈstrɪp/
فعل گذرا
[گذشته: outstripped] [گذشته: outstripped] [گذشته کامل: outstripped]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تندتر رفتن سبقت گرفتن

  • 1.Demand is outstripping supply.
    1. تقاضا دارد از عرضه سبقت می‌گیرد [تقاضا بیشتر از عرضه است].

2 جلو زدن (از رقیب و...) پیشی گرفتن

مترادف و متضاد surpass
  • 1.She soon outstripped the slower runners.
    1. او زود از دونده کند جلو زد.
  • 2.Their latest computer has outstripped all its rivals.
    2. جدیدترین کامپیوتر آنها از تمام رقبایش پیشی گرفته‌است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان