Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . درازشده
2 . فراتررفته
3 . گشوده
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
outstretched
/ˌaʊtˈstretʃt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more outstretched]
[حالت عالی: most outstretched]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
درازشده
1.She took her father’s outstretched hand.
1. او دست درازشده پدرش را گرفت.
2
فراتررفته
3
گشوده
باز
1.He ran towards her with with outstretched arms.
1. او با آغوش گشوده بهسمت او دوید.
تصاویر
کلمات نزدیک
outstay
outstanding performance
outstanding
outspoken
outspend
outstrip
outvote
outward
outward bound
outwardly
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان