Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . بیشتر خرج کردن (در مقایسه با دیگری)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to outspend
/ˈaʊtˌspɛnd/
فعل گذرا
[گذشته: outspent]
[گذشته: outspent]
[گذشته کامل: outspent]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
بیشتر خرج کردن (در مقایسه با دیگری)
1.In the Senate race, the Republican outspent his rival by nearly $2 million.
1. در رقابت بر سر سناتوری، جمهوریخواهان تقریبا دو میلیون دلار بیشتر از رقیب خود خرج کردند.
تصاویر
کلمات نزدیک
outsmart
outskirts
outsize
outsider
outside line
outspoken
outstanding
outstanding performance
outstay
outstretched
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان