Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . کف پنجه
2 . محافظ (زانو، آرنج، ساق و ...)
3 . پد بهداشتی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
pad
/pæd/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کف پنجه
1.A cat detects vibrations through the pads of its feet.
1. یک گربه از طریق کف پنجههایش لرزشها را حس میکند.
2
محافظ (زانو، آرنج، ساق و ...)
پد ورزشی
1.Football players wear pads on their shoulders to protect them.
1. بازیکنان فوتبال آمریکایی روی کتف خود محافظ میپوشند تا از آنها محافظت کنند.
3
پد بهداشتی
cleansing pads for sensitive skin
پدهای پاککننده برای پوستهای حساس
تصاویر
کلمات نزدیک
pacy
pact
packing case
packing
packhorse
pad out
pad the bill
padded
padding
paddle
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان