Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . ندامتگاه
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
penitentiary
/ˌpenɪˈtenʃəri/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ندامتگاه
زندان
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ندامتگاه
مترادف و متضاد
pen
prison
1.The execution was carried out at the state penitentiary in Fort Madison.
1. اعدام در ندامتگاه ایالتی در "فورت مدیسون" انجام گرفت.
تصاویر
کلمات نزدیک
penitent
penitence
penis
peninsular
peninsula
penknife
pennant
penniless
pennsylvania
penny
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان