[اسم]

penny

/ˈpen.i/
قابل شمارش
[جمع: pence or pennies]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 پنی [یک صدم پوند]

  • 1.Have you got a penny?
    1. یک پنی داری؟
  • 2.I put all my pennies in a jar.
    2. همه پنی‌هایم را درون یک شیشه مربا می‌گذارم [می‌ریزم].

2 سکه پنی (یک دوازدهم شیلینگ)

  • 1.He had a few pennies in his pocket.
    1. او چند سکه پنی در جیبش داشت.
  • 2.They cost 20 penny each.
    2. هرکدام بیست پنی قیمت دارند.

3 یک سنت (یک صدم واحد پول کشوری)

  • 1.The fee ranges from a few pennies to $30 or more.
    1. شهریه از چند پنی تا 30 دلار یا بیشتر در ماه متغیر است.
  • 2.The price of diesel was increased by 17 pennies per liter.
    2. قیمت گازوئیل تا 17 پنی برای هر لیتر افزایش یافته است.
سنت در آمریکا معمولاً به عنوان یک پنی شناخته شده‌است. سنت همچنین اجزای پول کشورهای دیگری مثل کانادا، استرالیا و … نیز می‌باشد.

4 پنی (اسم کوچک زنانه) (Penny)

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان