Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . داروخانه
2 . داروسازی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
pharmacy
/ˈfɑrməsi/
قابل شمارش
[جمع: pharmacies]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
داروخانه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
داروخانه
دواخانه
مترادف و متضاد
chemist's
drugstore
1.I need to leave my prescription at the pharmacy.
1. من باید نسخهام را در داروخانه بگذارم [باید نسخهام را به داروخانه ببرم].
2
داروسازی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
داروسازی
تصاویر
کلمات نزدیک
pharmacology
pharmacologist
pharmacological
pharmacist
pharmaceutical
pharming
pharyngologist
pharynx
phase
phase out
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان