Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . جانشین پیشین (در پست شغلی)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
predecessor
/ˈpredəsesər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
جانشین پیشین (در پست شغلی)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سلف
1.my predecessor at the Ministry of Defence
1. جانشین پیشین من در وزارت دفاع
تصاویر
کلمات نزدیک
predecease
predatory pricing
predatory
predator
predate
predestination
predestined
predetermine
predicament
predicate
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان