[فعل]

to prefer

/prɪˈfɜr/
فعل گذرا
[گذشته: preferred] [گذشته: preferred] [گذشته کامل: preferred]

1 ترجیح دادن

معادل ها در دیکشنری فارسی: ترجیح دادن گرایش داشتن
مترادف و متضاد choose would rather
to prefer something
چیزی را ترجیح دادن
  • 1. Do you prefer hot or cold weather?
    1. آب‌وهوای گرم را ترجیح می‌دهی یا سرد؟
  • 2. I prefer cats to dogs.
    2. من (داشتن) گربه را به سگ ترجیح می‌دهم.
to prefer something + adj
چیزی را به حالتی ترجیح دادن
  • I prefer my coffee black.
    من قهوه‌ام را تلخ ترجیح می‌دهم.
to prefer to do something
انجام کاری را ترجیح دادن
  • 1. He said he would prefer to leave early.
    1. او گفت ترجیح می‌دهد که زودتر برود.
  • 2. The donor prefers to remain anonymous.
    2. اهداکننده ترجیح می‌دهد ناشناس باقی بماند.
to prefer doing something
انجام کاری را ترجیح دادن
  • 1. I prefer not to discuss this issue.
    1. من ترجیح می‌دهم درباره این موضوع حرفی نزنم.
  • 2. She prefers watching tennis to playing it.
    2. او تماشای تنیس را به بازی کردن ترجیح می‌دهد.
to prefer that…
ترجیح دادن اینکه...
  • I would prefer that you did not mention my name.
    من ترجیح می‌دهم که تو به اسم من اشاره‌ای نکنی.
to prefer somebody/something to do something
ترجیح دادن انجام کاری توسط کسی/چیزی
  • Would you prefer me to stay?
    ترجیح می‌دهی من بمانم؟

2 اقامه کردن ادعا کردن

to prefer charges against somebody
علیه کسی اقامه دعوی کردن
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان