Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . ترجیح دادن
2 . اقامه کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to prefer
/prɪˈfɜr/
فعل گذرا
[گذشته: preferred]
[گذشته: preferred]
[گذشته کامل: preferred]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
ترجیح دادن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ترجیح دادن
گرایش داشتن
مترادف و متضاد
choose
would rather
to prefer something
چیزی را ترجیح دادن
1. Do you prefer hot or cold weather?
1. آبوهوای گرم را ترجیح میدهی یا سرد؟
2. I prefer cats to dogs.
2. من (داشتن) گربه را به سگ ترجیح میدهم.
to prefer something + adj
چیزی را به حالتی ترجیح دادن
I prefer my coffee black.
من قهوهام را تلخ ترجیح میدهم.
to prefer to do something
انجام کاری را ترجیح دادن
1. He said he would prefer to leave early.
1. او گفت ترجیح میدهد که زودتر برود.
2. The donor prefers to remain anonymous.
2. اهداکننده ترجیح میدهد ناشناس باقی بماند.
to prefer doing something
انجام کاری را ترجیح دادن
1. I prefer not to discuss this issue.
1. من ترجیح میدهم درباره این موضوع حرفی نزنم.
2. She prefers watching tennis to playing it.
2. او تماشای تنیس را به بازی کردن ترجیح میدهد.
to prefer that…
ترجیح دادن اینکه...
I would prefer that you did not mention my name.
من ترجیح میدهم که تو به اسم من اشارهای نکنی.
to prefer somebody/something to do something
ترجیح دادن انجام کاری توسط کسی/چیزی
Would you prefer me to stay?
ترجیح میدهی من بمانم؟
2
اقامه کردن
ادعا کردن
to prefer charges against somebody
علیه کسی اقامه دعوی کردن
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
preface
preen
predominantly
predictably
predictable
pregnancy
pregnant
preheat
prehensile
prehistoric
کلمات نزدیک
prefect
preface
prefabricated
prefab
preen
preferable
preferably
preference
preferential
prefix
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان