[اسم]

preference

/ˈpref.ə.rəns/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 اولویت ارجحیت

معادل ها در دیکشنری فارسی: ارجحیت اولویت ترجیح
  • 1.Running at night is a preference for me.
    1. دویدن در شب برای من اولویت است.
  • 2.Sweet food has a preference for me over spicy food.
    2. غذای شیرین نسبت به غذای تند برای من ارجحیت دارد.

2 گزینه دلخواه گزینه مورد پسند

  • 1.We have lemonade and orange juice - do you have a preference?
    1. ما لیموناد و آب پرتقال داریم - آیا گزینه دلخواهی دارید؟
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان