Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . پیش رفتن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to proceed
/prəˈsid/
فعل ناگذر
[گذشته: proceeded]
[گذشته: proceeded]
[گذشته کامل: proceeded]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
پیش رفتن
ادامه دادن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پیش رفتن
پیشروی کردن
formal
مترادف و متضاد
continue
go ahead
keep on
stop
1.His lawyers have decided not to proceed with the case.
1. وکیل او تصمیم گرفته است که پرونده را ادامه ندهد.
2.When the actor was late, the show proceeded without him.
2. وقتی هنرپیشه دیر میآمد، نمایش بدون او پیش میرفت.
تصاویر
کلمات نزدیک
procedure
procedural
proboscis
problematic
problem-solving
proceed against
proceeding
proceedings
proceeds
process
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان