[اسم]

property

/ˈprɑpərti/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 دارایی

مترادف و متضاد assets belongings possessions
  • 1.Both books have "Government property" stamped inside them.
    1. درون هر دو کتاب مهر "دارایی دولتی" خورده است.
  • 2.Children need to be taught to have respect for other people's property.
    2. به بچه‌ها باید آموزش داده شود که به دارایی دیگران احترام بگذارند.

2 خاصیت ویژگی

معادل ها در دیکشنری فارسی: خاصیت خصیصه خصوصیت
مترادف و متضاد attribute feature quality
  • 1.Some plants have healing properties.
    1. بعضی از گیاهان خواص درمانی دارند.

3 ملک

معادل ها در دیکشنری فارسی: آب و گل
private property
ملک شخصی
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان