Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . خرخر کردن (گربه)
2 . خرخر کردن (اتومبیل یا دستگاه)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to purr
/pɜːr/
فعل ناگذر
[گذشته: purred]
[گذشته: purred]
[گذشته کامل: purred]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
خرخر کردن (گربه)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
خرخر کردن
1.The cat was purring contentedly on my lap.
1. گربه با رضایت روی پای من خرخر میکرد.
2
خرخر کردن (اتومبیل یا دستگاه)
قان قان کردن
تصاویر
کلمات نزدیک
purposely
purposeless
purposefully
purposeful
purpose-built
purse
purser
pursue
pursuer
pursuit
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان