Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . پرسیدن
2 . پرسش
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to query
/ˈkwiri/
فعل گذرا
[گذشته: queried]
[گذشته: queried]
[گذشته کامل: queried]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
پرسیدن
سوال کردن، باز جویی کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پرسیدن
سوال کردن
مترادف و متضاد
ask
question
1."Why do they all wear yellow?" queried Isabel.
1. "چرا آنها همگی (لباس) زرد می پوشند؟" "ایزابل" پرسید.
[اسم]
query
/ˈkwiri/
قابل شمارش
2
پرسش
سوال
معادل ها در دیکشنری فارسی:
استعلام
استفسار
استفهام
پرسش
پرس و جو
سوال
مترادف و متضاد
question
1.Contact our office with any queries.
1. هر سوالی داشتید با دفتر ما تماس بگیرید.
تصاویر
کلمات نزدیک
querulous
quench
quell
queer
queen’s counsel
query language
quest
question
question mark
question master
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان