[فعل]

to query

/ˈkwiri/
فعل گذرا
[گذشته: queried] [گذشته: queried] [گذشته کامل: queried]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 پرسیدن سوال کردن، باز جویی کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: پرسیدن سوال کردن
مترادف و متضاد ask question
  • 1."Why do they all wear yellow?" queried Isabel.
    1. "چرا آنها همگی (لباس) زرد می پوشند؟" "ایزابل" پرسید.
[اسم]

query

/ˈkwiri/
قابل شمارش

2 پرسش سوال

مترادف و متضاد question
  • 1.Contact our office with any queries.
    1. هر سوالی داشتید با دفتر ما تماس بگیرید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان