Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . اذیت کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to rag on
/ræg ɑn/
فعل گذرا
[گذشته: ragged on]
[گذشته: ragged on]
[گذشته کامل: ragged on]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
اذیت کردن
دست انداختن، انتقاد کردن
informal
1.Stop ragging on him!
1. اینقدر او را اذیت نکن!
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
lose face
on the off chance
on the horizon
on the case
none of lip
right side of the tracks
loss of face
lose head
lose cool
lose marbles
کلمات نزدیک
rag
rafting
rafter
raft
raffle
raga
rage
ragged
raging
ragout
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان