Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . به ندرت
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[قید]
rarely
/ˈrɛrli/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
به ندرت
معادل ها در دیکشنری فارسی:
به ندرت
ندرتا
formal
مترادف و متضاد
hardly
hardly ever
infrequently
seldom
frequently
often
1.I rarely attend the annual meetings of our family circle.
1. من به ندرت در جلسات سالانه خانوادگیمان شرکت میکنم.
2.People are rarely frank with each other.
2. انسانها به ندرت با هم روراست هستند.
3.You rarely hear adults raving about a movie they just saw.
3. به ندرت میشنوید افراد بزرگسال درباره فیلمی که به تازگی دیدند، داد و قال کنند.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
rarebit
rare
rapper
rappeller
rappel
rash
rasher
rasp
raspberry
raspberry-red
کلمات نزدیک
rarefied
rare metal
rare
rapture
rapt
rarin' to go
raring
rarity
rascal
rash
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان