[اسم]

rat race

/ræt reɪs/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 سگ دو زدن به این در و آن در زدن

disapproving informal
  • 1.He is tired of living in the rat race everyday and plans to quit his job soon and do something else.
    1. او از هر روز سگ دو زدن خسته شده است و قصد دارد از کارش استعفا دهد و کار دیگری بکند.
توضیح درباره اصطلاح rat race
اصطلاح "مسابقه موش ها" برمی گردد به موش های آزمایشگاهی که آنها را درون قفسی پر از راه های مارپیچ می گذارند و در انتهای راه پنیری قرار می دهند. موش ها باید آنقدر بدوند و از این راه های مارپیچ بگذرند تا به تکه اندکی پنیر برسند. در فارسی به تلاش بیهوده کردن برای یک لقمه نان در آوردن "سگ دو زدن" می گویند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان