Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . نسبتاً
2 . به بیان دقیقتر
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[قید]
rather
/ˈræð.ər/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نسبتاً
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بالنسبه
بلکه
نسبتا
مترادف و متضاد
fairly
pretty
rather different/sleepy/nice ...
نسبتاً متفاوت/خوابآلود/خوب و...
She answered the telephone rather sleepily.
او تلفن را نسبتاً خوابآلود جواب داد.
rather a ...
نسبتا ...
That's rather a difficult question to answer.
آن سؤالی نسبتاً سخت برای پاسخ دادن است.
rather too ...
نسبتاً خیلی...
It was a nice house, but rather too small for a family of four.
خانه زیبایی بود، اما نسبتاً برای یک خانواده چهارنفره خیلی کوچک بود.
2
به بیان دقیقتر
مترادف و متضاد
more precisely
to be precise
or rather
یا به بیان دقیقتر
1. She worked as a secretary, or rather, a personal assistant.
1. او بهعنوان منشی، یا به بیان دقیقتر بهعنوان دستیار شخصی کار کرد.
2. She'll go shopping on Thursday, or rather, she will if she has to.
2. او پنجشنبه به خرید خواهد رفت یا به بیان دقیقتر، اگر مجبور شود، خواهد رفت.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
ratel
rate
ratchet screwdriver
ratchet
ratatouille
ratify
rational
rationalize
rationally
rattle
کلمات نزدیک
rate
ratchet
ratatouille
rat run
rat race
rather than
ratification
ratify
rating
ratings
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان