[قید]

reasonably

/ˈriː.zə.nə.bli/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more reasonably] [حالت عالی: most reasonably]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 به‌طور معقولانه به‌طور منطقی

معادل ها در دیکشنری فارسی: منطقا
  • 1.Let's control this reasonably.
    1. بیایید این را به‌طور منطقی کنترل کنیم.
  • 2.We tried to discuss the matter calmly and reasonably.
    2. ما سعی کردیم موضوع را با آرامش و به‌طور منطقی بحث کنیم.

2 نسبتاً

مترادف و متضاد fairly
  • 1.She seems reasonably happy in her new job.
    1. او ظاهراً در شغل جدیدش نسبتاً خوشحال است.
  • 2.The food was reasonably good.
    2. غذا نسبتاً خوب بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان