[اسم]

recess

/rɪˈses/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 زنگ تفریح وقت استراحت

معادل ها در دیکشنری فارسی: تنفس زنگ تفریح
  • 1.We played soccer at recess.
    1. ما در زنگ تفریح فوتبال بازی کردیم.

2 تورفتگی (در دیوار) طاقچه

معادل ها در دیکشنری فارسی: تورفتگی
مترادف و متضاد alcove
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان