[اسم]

recluse

/rɪˈklus/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 زاهد آدم منزوی، آدم گوشه‌نشین

معادل ها در دیکشنری فارسی: گوشه‌گیر
مترادف و متضاد ascetic hermit loner
  • 1.she has turned into a virtual recluse.
    1. او به یک گوشه نشین واقعی بدل شده است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان