Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . احیا کردن
2 . دوباره روییدن
3 . دوباره خلق کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to regenerate
/rɪˈdʒenəreɪt/
فعل گذرا
[گذشته: regenerated]
[گذشته: regenerated]
[گذشته کامل: regenerated]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
احیا کردن
بازسازی کردن
1.The money will be used to regenerate the commercial heart of the town.
1. از (آن) پول برای بازسازی مرکز تجاری شهر استفاده خواهد شد.
2
دوباره روییدن
از نو رشد کردن
specialized
1.Once destroyed, brain cells do not regenerate.
1. سلولهای مغزی وقتی از بین بروند، از نو رشد نمیکنند.
3
دوباره خلق کردن
تجدیدحیات کردن
1.If the woodland is left alone, it will regenerate itself in a few years.
1. اگر جنگل به حال خود رها شود، در طول چند سال خودش تجدیدحیات خواهد کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
regency
regatta
regardless of
regardless
regarding
regent
reggae
regicide
regime
regimen
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان