Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . نماینده
2 . نماینده فروش
3 . تئاتر رپرتوار
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
rep
/rep/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نماینده
مترادف و متضاد
representative
2
نماینده فروش
informal
مترادف و متضاد
sales representative
1.She’s a sales rep for a recording company.
1. او نماینده فروش یک شرکت ضبط موسیقی است.
3
تئاتر رپرتوار
مترادف و متضاد
repertory theater
تصاویر
کلمات نزدیک
reorganize
reorganization
reopening
reopen
reoffender
repair
repair shop
repairer
repairman
reparation
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان